با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
با وحشت به او که پتو را از روی من کنار زد نگاه کردم… چشمانم از بهت و تعجب باز مانده بود … بدنم به شدت می لرزید و نمی دانستم باید چه پاسخی به آن نگاه سیاه جدی که برق خشم و حیرت سنگینش کرده بود و نفس کشیدن را در مقابلش برای من سخت کرده بود بدهم… به خودم لعنت فرستادم … فکر نمی کردم اینقدر زود متوجه حضورم در کابین کامیونش بشود…